۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

واکسن چیست؟





شاید شروع یک مطلب اون هم راجع به سهام حق تقدم با همچنین تیتری خیلی‌ عجیب , یا شاید هم کمی‌ خنده دار باشه , که البته هست،پس اجازه بدین مثل همیشه داستانی رو که چند روز پیش برام اتفاق افتاد رو خیلی‌ راحت براتون در میون بزارم که تا معنی‌ واقعی‌ واکسن که برام روشن شده رو بتونم توضیح بدم.

همانطوری که قبلا هم گفته بودم الان حدود یک  سال و نیم می‌شه من با یک انقلاب بزرگ مالی آشنا شدم و اون هم بخاطر لطف یکی‌ از دوستام بود، که در واقع به من گفت و اطلاعات کامل و دقیقی‌ در اختیار من گذاشت که من بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم ،البته که ایشون فقط مطلب رو گفت و هیچ اصراری نمیکرد ولی‌ من ایمان خودش رو میدیدم و همچنین اطلاعاتی‌ که در اختیارم قرار میداد رو بررسی می‌کردم و در نهایت،تصمیمی گرفتم که کل زندگی‌ خودمو و اونایی که دوستشون دارم رو عوض کرد.

برم سر اصل مطلب،مثل همیشه مشغول آموزش دادن و تجارت توی سایت بودم و داشتم فرصت رو با یکی‌ از دوستم به اشتراک میزاشتم که ،دوست ایشون هم بدون دعوت تشریف آورده بودن، البته من اصلا مایل نبودام که صحبتی‌ بشه چون معمولا یک نظم و دیسیپلین رو توی کار دارم و بدون دعوت درست کاری رو انجام نمیدم ولی‌ ایشون مثل اینکه خیلی‌ چیزا راجع به فعالیت تجاری که ما می‌کنیم می‌دونست(با اینکه من به دوستم گفته بودم که بهتر همه چیز با هماهنگی‌ صورت بگیره ولی‌ ایشون گفته بود. و به روش نا درست اطلاعات لازم رو به اشتراک گذاشته بود).

 ایشون خیلی‌ می‌خواست با اطلاعات پس و پیش که از این طرف و اون طرف گرفته با من کلنجار بره، و  البته هم حق داشت، چون من هم خودم راجع به چیزی  که همهٔ اطلاعات درست رو دریافت  نکنم هم  پیشداوری می‌کنم و هم از روی احساسم تصمیم میگیرم ،و یا حتی نظر  هم میدهم،در هر صورت من از این جنبه حق رو به ایشون میدادم و حسابی‌ مشغول گوش دادن به حرفهای دوست عزیزمون بودم که اشارتی به خبرهایی که جست و گریخته از هر جایی‌ گرفته میکرد که مثلا توی سرچ توی مدیا اینها رو پیدا کردم و یا فلان جا این مطلب رو نوشته و یا فلانی‌ همچین چیزی گفته و ‌همش از این فلان‌ها و....خودتون متوجه شدید ،احتمالا با همچین آدم‌هایی‌ برخورد داشتید یا اگر نداشتید و دارید این کار رو به صورت حرفه‌ای انجام می‌دهید حتما برخورد خواهید کرد و حق کاملا با ایشون بود نسبت به اطلاعاتی‌ که گرفته بود، داشت عکس‌العمل نشون میداد.

اون روز به خوبی‌ گذشت ولی‌ من رو وا داشت که برم پیش دوست قدیمیم ،همون که به من لطف کرده بود و من رو با این فرصت آشنا کرده بود،بهش زنگ زدم و خیلی‌ حرفه‌ای و کوتاه به من جواب داد که بهتر حضوری هم دیگرو ببینیم چون معمولا توی تلفن نمی‌شه درست صحبت کرد که البته کاملا درست میگفت ،من خودم تلفن رو فقط برای قرار ملاقات گذاشتن استفاده می‌کنم چون غیر از این اصلا جواب نمیده،خلاصه قرار رو تنظیم کردیم و مثل همیشه راس ساعت دوستم اونجا بود.

بعد از احوال پرسی‌ رفتم سر اصل مطلب و ازش پرسیدم،با اینکه خیلی‌ از چیزا رو میدونستم ولی‌ خوب انگار می‌خواستم یه جا احساس دلگرمی‌ کنم یا حتی یه کم بعضی‌ وقتا آدم به یک هم صحبت اون هم کسی‌ که هم دوست آدم هست و هم تجربه زیادی داره خب نیاز داره،کلی‌ ازش پرسیدم و بهش گفتم که مثلا اینجا اینو میگن و یا اینجوری نوشتن و یا فلانی‌ اینو گفته یا همچین خبری رو میدونی‌ و خلاصه کلی‌ حرف!!
یه لبخند آروم مثل همیشه زد از اون حس‌هایی‌ که آدم کلی‌ قوّت قلب میگیره،واقعا کاشکی‌ می‌تونستم این لبخند با متانت و حتی جدی رو ازش یاد بگیرم ولی‌ خب از درونش میومد و با لحنی خیلی‌ آروم و در این حال محکم بهم گفت : در خواست اطلاعات بیشتر لطفا،...خوب اولش بعد از شنیدن این حرف اومدم دوباره همه چیز رو بگم که آروم گفت؛ که تمام این‌ها فقط یک سوال هست و از شما در خواست اطلاعات دقیق و بیشتر می‌کنه،-بیشتر توضیح بده لطفا؛ ببین عزیزم ،مردم ۳ دسته هستن،دستهٔ آدم‌های کوچیک که فقط راجع به آدم‌ها صحبت می‌کنن،دسته آدم‌های متوسط که راجع به اخبار صحبت میکنند و دسته آدمهای بزرگ که هر وقت میبینیشون راجع به ایده‌ها صحبت میکنند،.
وقتی‌ ما اول شروع صحبت راجع به بیزینس خودمون، از انقلاب صحبت می‌کنیم طبیعتاً یعنی‌ یک دگرگونی که یک سری موافق داره و یک سری مخالف ،این کاملا طبیعی هست،شما الان اگر جنبش انقلابی که توی وال استریت اتفاق افتاده که اقتصاد آمریکا و دنیا رو داره با سهام حق تقدم نجات میده،(کاری که آقای وارن بافت از ۳ سال پیش شروع کرده و واقعا پیکرهٔ به کما رفته اقتصاد آمریکا رو نجات داده و تازه میگه  ما اول راه هستیم)،باز هم می‌بینید که مردم عادی آمریکا ،تحت تاثیر روزنامه‌هایی‌ که فقط میخوان فروش بالا بره یا از یک حزب یا پارتی خاصی‌ دفاع می‌کنن یا حتی به جهت انتخابات برای جمع کردن رای آدم‌های متوسط و کوچیک جامعه که فقط دنبال خبر هستند ،آنچنان تحریک میشن که میخوان برن وال استریت رو اشغال کنن،خوب کاملا طبیعی که وقتی‌ یک موج جدید میاد و حالت انقلابی و تغییر داره خوب یک سری مخالف داره که حتی شده پول خرج کنن یا شایعه پراکنی کنند می‌خواند جلوش بایستند،.

همین رئیس جمهور آمریکا رو همون روزنامه‌ها یک روز میکنند منجی بشریت و موعود فرستاده شده و فرا گرفته شده با هاله و یک روز میکنند سیاه پوست که هیچی‌ نمی‌فهمه و از جریان و اصول اصلی‌ و آزادی آمریکا منحرف شده و جریان انحرافی هست که به نفع سرمایه داری قانون وضع میکنه،این ماهیت همچنین روزنامه هایی هست.اگر می‌خوای جریان زندگیتو و تصمیم گیریهای اساسی‌ رو برای این یک بار زندگی‌ کردن به دست اونا بسپاری که....

البته بهترین کار ممکن تحقیق هست از منابع محکم و متخصص،مثلا کسی‌ که توی یک روزنامه و یا یک سایت خبری از سهام حق تقدم مینویسه واقعا اطلاعات کامل داره و یا فقط درگیر موج تغییر شده و می‌خواهد خبر سازی کنند و یک جور مخالفت،در هر صورت حق مسلم هر کسی‌ هست که بابت پولی‌ که در جایی‌ در سهام حق تقدم پذیره نویسی می‌کنه،اطلاعات کامل و جامع رو دریافت کنه که الان من با اینکه میدونم خیلی‌ از این چیز‌ها رو میدونی‌ یه سری از این اطلاعات رو به صورت طبقه بندی شده و طی‌ تحقیقات خودم در این سالها باهات به اشتراک میزارم شاید بتونه کمکی‌ باشه برای خودت و دوستات تا تصمیم درستی‌ بگیرید و در نهایت هر جور صلاح هست و خود دانید، ما این اطلاعات رو گرفتیم و داریم خیلی‌ وقت کارمون رو با دقت می‌کنیم،که یک دفعه من پریدم توی صحبت‌های دوستم و گفتم،یادت باشه ما داریم این کار رو با ایمان انجام میدیم و من توی این مدت ،هم در آمد بالایی‌ داشتم هم کلا دیدم نسبت به دنیا خیلی‌ عوض شده،اگر هم مطلبی هست فقط برای بالا رفتن بیشتر اطلاعات هست که با ایمان بیشتری کار کنیم،در جواب گفت:
طی‌ این چند وقت نظری به تمام مطلب منتشر شده در همه جا و سوالاتی که معمولا آدم‌ها از من می‌پرسند، و دسته بندی همهٔ مطلب که حتی بعضی‌ وقت‌ها با تهمت و تهدید و ناسزا و...همراه بوده(ما بهشون فقط گوش میدیم و هدفمون رو دنبال می‌کنیم و یادمون هست که مردم از سر بی‌ اطلاعی خیلی‌ کار‌ها میکنند و خیلی‌ چیز‌ها هم میگن،ما فقط می بخشیمشون و به کارمون ادامه میدیم و هدف رو دنبال می‌کنیم)،و کلا من فهمیدم همهٔ این‌ها در قالب سوال راجب هستهٔ مرکزی شرکت و کار شرکت هست که برای اون‌ها نقش تضمین رو بازی می‌کنه.من این ۲ مورد رو بیشتر باز می‌کنم در مورد شرکت و کاری که داره انجام میده ،به امید خدا که روشنگری شده باشه و تصمیم گرفتن رو صحیح تر و با دقت بیشتری لحاظ کند.

۱-شرکت ویرجین گلد یک شرکت هلدینگ سرمایه گذار در بخش استخراج ،مشارکت،تحقیق،فراوری..منابع طلا و فلزات گران بها است که سهام حق تقدم خود را تا پیوستن به سهام عادی به صورت محدود و طبق شرایط و ضوابط خاص  مندرج در اساسنامه شرکت به صورت ترجیحی برای پذیره نویسی ارائه می‌کند.

http://www.vgmc.com/about_who_we_are.asp

۲-شرکت ویرجین گلد دارای ۲ دفتر تخصصی در دنیا هست و طبق قوانین آن کشورها در وزارت اقتصادی آن کشورها ثبت شده و مجوز فعالیت گرفته؛
-منطقهٔ آزاد پاناما




و چرا منطقهٔ آزاد پاناما؟
پاناما منطقهٔ آزاد معاف از مالیات واقع در آمریکا مرکزی هست که نزدیک به ۳.۵ میلیون نفر جمعیت دارد و از نظر اقتصادی طبق آمار سازمان تجارت سریع‌ترین رشد اقتصادی رو در قاره داشته،( نزدیک به ۹.۲%) که مثلا خود آمریکا رشد اقتصادی ۲% رو تجربه کرده است. میزان رشد چشمگیر در مسکن ، توریست و فلزات گرانبها این منطقه آزاد تجاری رو جز سومین اقتصاد بزرگ قاره آمریکا در چند سال اخیر کرده است،که مزایای مالیاتی و همچنین مزیتهای تجارتی رشد شرکت‌های موجود رو تا ۴۰ برابر افزایش داده، هم از نظر بانک داری و هم از نظر اتاق بازرگانی،همچنین با نگاهی‌ عمیق تر به نگهداری سرمایه‌های اشخاص بزرگ و همچنین دولتهای مختلف جایگاهی عظیم نظیر سویس را برای خود دارد فراهم می‌کند به دلیل نزدیکی‌ به آمریکا و زیر پرچم بودن این کشور و حمایت نظامی و اقتصادی آمریکا در واقع منطقهٔ آزاد مورد اطمینان آمریکا محسوب میشود ،همچون لیختنشتین برای آلمان و موناکو برای فرانسه و جرسی آیلند برای انگلیس،با اینکه خود، کشورهای مستقلی به حساب می‌آیند ولی‌ در واقع منطق آزاد و معاف از مالیات کشورهای مذکور محسوب میشوند.

http://en.wikipedia.org/wiki/Panama



تمام بانکهای بزرگ دنیا از جمله اچ‌.آاس.بی‌.سی‌ و یا حتی سیتی بانک آمریکا هم در منطق آزاد مثل جرسی آیلند و...ثبت شدن،چون هیچ شرکت باهوشی‌ نمی‌خواهد سود خود و کارکنان و سرمایه گذاران را با دولت‌ها بر سر مالیات تقسیم کند،و پاناما از جمله جاهایی‌ هست که تمام شرکتهای هوشمند و بیش از ۱۲۰ بانک فراساحل از ۳۵ کشور در آن فعالیت میکنند و بسیاری از سهام‌های عادی ارائه شده در بازار بورس آمریکا در پاناما ثبت شدند و مسائل مالیاتی و امکانات استفاده از بانک‌های فراساحل، حتما یکی‌ از دلیل‌های اصلی‌ شرکت‌ها و سرمایه گذاران به حساب می‌‌آید.
http://www.panamaforum.com/panama-banks/9372-panama-banks-complete-list.html

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_banks_in_Jersey

http://www.iflr1000.com/pdfs/Directories/3/Panama.pdf
شرکت ویرجین گلد هم در پاناما در سال ۱۹۹۹ ثبت شده و طبق ضوابط و شرایط مندرج در اتاق بازرگانی پاناما اجازهٔ پذیره نویسی ۳-۵ میلیارد سهام حق تقدم قابل انتقال را تا قبل از پیوستن به سهام عادی دارد.
http://www.registro-publico.gob.pa/
و این یکی‌ از دلایل اصلی‌ شرکت برای فعالیت در یک منطقهٔ آزاد تجاری و معاف از مالیات است،مثل ۱۲۰ بانک برتر دنیا از بیش ۳۵ کشور، و کمپانی‌های موجود در بازار بورس کل دنیا و البته نیویورک.
http://www.nyse.com/pdfs/wp99-03.pdf
 -منطقهٔ آزاد دبی
بیش از ۳۵% رشد اقتصادی ظرف کمتر از ۵ سال گذشته،جدا از همهٔ مشکلاتی که دنیا بعد از بحران اقتصادی تجربه کرد،ولی‌ هنوز این امیر نشین کوچک ولی‌ پر زرق و برق رو در دستهٔ ۳ نقط لوکس دنیا قرار داده و طبیعتاً آرامش و امینت و معافیت از مسائل مالیاتی ،هر سرمایه گذاری را جذب خود کرده است،نقطه قابل اتصال دریایی‌ از طریق یکی‌ از بزرگترین بندر‌های صادراتی جهان که آفریقا ،آسیا و اروپا و سایر نقاط جهان را با هم از طریق آبهای گرم متصل می‌کند و همچنین خطوط پروازی امارات که چندین سال است جز بهترین شرکتهای هواپیمایی‌ دنیاست،بیش از پیش شهر بهترین‌ها و اولین‌ها و بزرگترین‌ها را جلوه میدهد،بلند‌ترین برج دنیا،بزرگترین فروشگاه دنیا ،اولین جزیره‌ ساخت دست بشر و تمام ، ترین‌های دنیا را سعی‌ کرده در خود جا دهد.









یکی‌ دیگر از دفترهای کمپانی در دبی ،طبق شرایط و ضوابط دایره اقتصادی این شهر و در ساختمان ابرج امارات هست.
http://www.galinsky.com/buildings/emiratestowers/


به سرچ در دایره اقتصادی و سایت حکومت دبی میتونید به مشخصات شرکت و آدرس و... دست پیدا کنید
http://www.dubaided.gov.ae/English/eServices/default.aspx



ساختمان ابرج امارات،محلی هست که مجلس دبی و دفتر رئیس حکومت دبی(شیخ محمد بن راشد) در آنجا قرار گرفته است و فقط چند طبقه بالاتر از دفتر کمپانی،و طبق شرایط این برج کمپانی‌های خیلی‌ معتبر و با سابقه‌ بعد از تأیید مدیریت برج میتوانند در آنجا دفتر باز کنند.


دفتر پریمیر کمپانی که مخصوص سهام دارن خاص (نسبت به میزان و مقدار سهام) است.با تعیین وقت قبلی‌ آماده سرویس دهی‌ به سهام دارن پریمیر کمپانی از همه‌جای دنیا می‌باشد.





من حسابی‌ مشغول نوشتن مطلب و ذخیره خیلی‌ از اونها و عکساشون توی لب‌تاپ بودم که به خودم اومدم دیدم چقدر مطلب هست که بعد از این همه مدتی‌ که دارم کار می‌کنم هنوز نمیدونم،حسابی‌ مشتاق گوش کردن و نوشتن بودم که یهو بهم گفت؛ چاییت که سرد شد، بهتر نیست یه چیز سرد سفارش بدیم،همینطور با لبخند ولی‌ در عین حال جدی گفت :سوال دیگه از هستهٔ کمپانی داری؟من پرسیدم مدارک چی‌ میده به سهام داراش؟باز هم خیلی‌ متین و آروم گفت که همهٔ مدارکی که شما از شرکتهای سهامی دریافت می‌کنید رو اینجا هم دریافت می‌کنید بدون هیچ کم و کاستی...ازش دوباره پرسیدم خوب کدوم سازمان‌ها اینا رو تأیید می‌کنه؟گفت:از نظر ثبتی که توضیح دادیم کمپانی ثبت شده در دایره اقتصادی ۲ تا کشور هست و مجوز پذیره نویسی برای ۳-۵ میلیارد سهام حق تقدم قابل انتقال رو داره که این کار کمپانی رو تأیید می‌کنه ولی‌ اگر منظورت خود سهام حق تقدم هست که مثلا بانکی‌ یا جایی‌ خود اساس سهام رو تأیید کنه،اتاق بازرگانی کشورهایی که ذکر شد خود کمپانی و فعالیتش رو تأیید می‌کنن،ولی‌ مثلا بانک آمریکا خودش  چند  ماه پیش داشت ورشکسته میشد و آقای وارن بافت اون رو خرید و تبدیل به سهام حق تقدم کرد یعنی‌ در چارچوب قانونی‌ سهام حق تقدم بانک نمیتونه تأیید کننده باشه، طبق قانون اقتصاد آزاد در نظام سرمایه داری .ولی‌ خود بانک میتونه سهام حق تقدم داشته باشه،اگر بانک می‌خواد تأیید کنه که اون جز دسته دیگری از بورس به حساب میاد که بهش میگن؛ باند؛ واز یک دستهٔ دیگه خانواده سهام  هست.از نظر سند و مدرک همه چیز و گواهینامه سهام رو که قابل تأیید اتاق بازرگانی ذکر شده هست رو دریافت میکنی‌.،

اومدم حرفم رو ادامه بدم که دوستم گفت،خیلی‌ ساده هست،شما سهام حق تقدم قابل انتقال از یک شرکت ثبت شده که مجوز ‌واگذاری این سهام رو داره ،پذیره نویسی می‌کنید من همهٔ توضیحات لازم رو در مورد شرکت و هستهٔ ثبتی دادم،اگر سوالات بیشتر فنی‌ داری میتونی‌ بری با وکیل مشورت کنی‌ یا خودت تحقیق کنی‌ ولی‌ اگر هنوز دنبال حاشیه هستی‌،من خیلی‌ وقت ندارم،این یک موقعیت با همین شکل هست،یا می‌‌پذیری یا خوشت نمیاد،مثل همهٔ موقعیت‌های که شاید در زندگی‌ به آدم پیشنهاد بشه،اگر اطلاعات در قسمت اول اهدافت رو محقق می‌کنه که نباید تصمیم بگیری ،چون من هنوز قسمت دوم رو شروع نکردم،که کار کمپانی هست،ولی‌ اگر همینجا میبینی‌ که دوستشون نداری میتونیم جلسه رو تموم کنیم.

یه دفعه به خودم اومدم،انگار یه تلنگری بهم زد،ذهنم داشت میرفت توی اون حاشیه امن که خیلی‌ از آدم‌ها می‌رن و گیر میکنند که مثلا یه حقوق ثبت داشته باشیم و یک جا که توش احساس راحتی‌ کنیم و...همون منظورم امنیت هست،در صورتی‌ که من شعارم آزادی بوده و هست به دوستم گفتم که در هر صورت من میدونم هر کاری ریسک‌های خودش رو داره و من این کار رو خیلی‌ وقت پیش بدون حتی این اطلاعات کردم و تا الان هم خیلی‌ راضیم،اطلاعات هم تا الان خیلی‌ مفید بوده میتونی‌ لطفا قسمت دوم رو برام بگی‌ و من هم تلاش می‌کنم ذهنم رو روی قسمت آزاد نگاه دارم و از اون حالت امنیت ، حاشیه و همش سوال خارج کنم،.

خوب الان  به یک ضرب‌المثل عامیانه و قدیمی‌ میرسیم که میگه ،آفتابه لگن هفت دست ولی‌ شام و ناهار هیچی‌،خوب الان از خودت می‌پرسی‌ این چی‌ بود دیگه وسط یک سری صحبت‌های مربوط به سهام و...،ببین عزیزم؛یه کمپانی اگر همهٔ مدارک ثبتیش درست باشه ،بهترین آفیس‌ها رو توی بهترین جاهای دنیا داشته باشه،از همهٔ جاهای بزرگ دنیا مجوز گرفته باشه ،دلیل نمی‌شه توی کارش موفق باشه،من خیلی‌ شرکت‌ها رو میشناسم پول‌های خیلی‌ زیادی در میارن و سود هنگفتی میکنند ولی‌ اصلا ظاهر شرکت و دکور این رو نشون نمیده و خیلی‌‌ها رو هم می‌شناختم که خرج‌های آنچنانی‌ برای گرفتن همهٔ مجوزها و دکور و دفتر و.. میکنند و به چند ماه نرسیده کارشون تموم می‌شه و می‌رن،منظورم از این ضرب‌المثل این بود که اگر کار یک شرکت از نظر سود آوری درست باشه،مثل اون غذایی میمونه که توی هر ظرفی‌ جا می‌شه،ولی‌ اگر شما بهترین ظرف‌های دنیا رو داشته باشی‌ با بالاترین استاندارد بهداشتی و...ولی‌ اگر غذایی در کار نباشه فایده‌ای نداره.ما الان میدونیم ظرف مناسبی انتخاب کردیم،حالا ببینیم که خوراک شرکت چی‌ و در واقع سود آوری شرکت چیست که با ما میتونه دیویدنت(بر اساس قانون سهام حق تقدم ،در هر بازه زمانی‌ نسبت به میزان پذیره نویسی،از کالا یا خدمات شرکت میزانی‌ برای سهام در در نظر گرفته میشود) بده و در واقع سود شرکت چی‌ هست و سود ما به شکل در شرکت می‌باشد.

۱-شرکت ویرجین گلد در زمینهٔ سرمایه گذاری و مشارکت در پروژه‌های مربوط به استخراج،اکتشاف،تحقیق،فرآوری و... در مورد فلزات گرانبها و طلا فعالیت می‌کند،پس برای درک سود دهی‌ شرکت بهتر است که خط کش محاسباتی و ذهنی‌ خود را از روی تجارت بر داشته و به سمت تولید و مشارکت سوق دهیم.یعنی‌ از نظر یک تاجر و حتی سازمان تجارت جهانی‌؛ سود یک تجارت به میزان ۲-۱۲ % محاسبه میشود به این صورت که شما یک کالا یا خدماتی را به صورت عمده یا حتی به میزان کمتر از جایی‌ دریافت می‌کنید و آن را به دست مصرف کننده نهایی و یا سایر خرده فروشان میرسانید.این یک تجارت است،در صورتیکه تولید سود  و خط مشی‌ متفاوتی خواهد داشت.
در سود مشارکتی و تولیدی ویرجین گلد ،شرکت متعّهد به تولید ، استخراج،سرمایه گذاری ، تحقیق و فر آوری در زمینهٔ فلزات گرانبها و طلا می‌باشد،که این یعنی‌ شرکت مثلا فقط در زمینهٔ خود طلا،این فلز گرانبها را بین ۲۰۰-۳۰۰ دلار برای هر انس به اضافه فرآوری و حمل و نقل تولید می‌کند و به قیمت جهانی‌ روز بازار(۱۵۰۰-۱۸۰۰ دلار برای هر انس) عرضه می‌کند.این یعنی‌ سود خالص بین ۵۰۰-۶۰۰% برای شرکتهای تولیدی و مشارکت در تولید فلزات گرانبها از جمله طلا می‌باشد که نسبت به پرداخت دیویدنت و سایر کمیسیون‌ها (یک انس به ازای هر ۱۰،۰۰۰ سهم)هنوز نسبت به قیمت فعلی طلا ۴۵۰-۵۰۰% سود فعلی‌ کمپانی هست.
حالا سوال مطرح میشود که چرا قیمت طلا ظرف ۵-۶ سال گذشته از ۳۰۰-۴۰۰ دلار به قیمت کنونی (بالای۱۵۰۰-۱۸۰۰ دلار) رسیده که سود کمپانی‌های مشارکتی در تولید و استخراج طلا را به این میزان رسانده که ۵۰۰-۶۰۰% بر سود آنها طی‌ این ۵-۶ سال گذشته افزوده شده است.به عنوان مثل می‌توان به شرکت نوادا گلد(طلای یک پارچه‌ نوادا )اشاره کرد که ظرف فقط ۲ سال سود و رشد  ۱۵۰۰% را تجربه کرده است.
http://www.google.com/finance?q=AMEX%3AANV
جواب سوال بسیار ساده است،بعد از بحران جهانی‌ در سال ۲۰۰۸،دنیا  بهترین راه حل را در دادن مسکن موقتی دید که ظرف ۳ دوره در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ ، ۲۰۱۱ فقط آمریکا بیش از ۴.۵ تریلیارد دلار پول بدون پشتوانه چاپ کرد و یکی‌ از بهترین راه‌های جمع آوری پول‌های بدون پشتوانه فلزات گرانبها از جمله طلا و نقره هست.البته یکی‌ از دلیل دیگر و اصلی‌ را می‌توان محدود بودن منابع طلا در دنیا دانست،که بهترین سرمایه گذاری از دوران قبل تا امروز به حساب میاید و محدود است که به رشد قیمت کمک کرده است.
به طور خلاصه ؛ شرکت هایی که مشارکتی در تولید و استخراج ، اکتشاف ، تحقیق و فرآوری طلا دارند با یک سود هنگفتی طی‌ ۵-۶ سال گذشته مواجه شده اند،آنها طلا را به قیمت ۲۰۰-۳۰۰ دلار برای هر انس تولید میکردند و مثلا ۳۳۰ تا ۴۰۰ دلار به بازار جهانی‌ عرضه میکردند ،الان طی‌ این ۵-۶ سال آنها طلا را با نهایت ۱۰-۱۵% افزایش قیمت(حقوق کارگران و کارمندان،هزینه‌های حمل و نقل ،موارد امنیتی) دارند تولید و فرآوری میکنند و به قیمت روز (۱۷۰۰-۱۸۰۰ دلار برای هر انس)به فروش میرساند.که از این سود ۵۰۰-۶۰۰% به میزان ۱ انس برای هر ۱۰،۰۰۰ سهم دیویدنت پرداخت می‌کند.قضاوت با خود شما...

۲-شما تصور کنید کمپانی سرمایه فقط۱،۰۰۰،۰۰۰ دلار آمریکا رو برای بخش تجارت آنلاین طلا در نظر گرفته،چون همانطور که در تعریف شرکت ویرجین گلد گفتیم یک شرکت هلدینگ است در زمینهٔ سرمایه گذاری و مشارکت در بحث تحقیقات و فرآوری و تولید،استخراج و اکتشاف مربوط به طلا و فلزات گرانبها می‌باشد،ما در نظر میگیریم به عنوان مثال که کمپانی فقط این مبلغ را در تجارت آنلاین طلا سرمایه گذاری کرده است.طبق شرایط و ضوابط تجارت آنلاین طلا از هر بروکری یا حتی پلتفرم‌های بانکی‌ و نسبت به قوانین آمریکا و یا بازار بورس لندن شما بابت تجارت حق گرفتن مارجین تا سقف ۱۰۰ برابر را دارا هستید.

شما تصور کنید قیمت طلا فقط ۱۵۰۰ دلار است و با مارجین  مشخص شده ،الان کمپانی ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار آمریکا اجازهٔ تجارت را در پلتفرم در نظر گرفته شده  دارد.یعنی‌ میتواند ۶۶،۶۶۶ انس طلا برای تجارت به احتساب مارجین بخرد(۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار را بر ۱۵۰۰ دلار که قیمت هر انس بود تقسیم کردیم به عدد:۶۶،۶۶۶ رسیدیم).
در دنیا چند دسته آنالیزور و نمودار خوان وجود دارند.اگر شرکت فقط از دسته ۳ ستاره‌ها استفاده کند که تقریبا ۵۰% پیشبینی‌ قیمت کوتاه مدت و میان مدت،بلند مدت را دارند،و قیمت بالا و پائین شدن طلا در ماه را بین ۸۰-۱۰۰ دلار در نظر بگیریم،یعنی‌ فقط این آنالیزور‌ها بتواند نیمی از این قیمت را پیشبینی‌ کنند،(یعنی‌ حد پایین قیمت که ۴۰ دلار هست را ضربدر ۶۶،۶۶۶ کنیم)شرکت سود ۲،۶۶۶،۶۴۰ دلاری کرده است که اگر ۱،۰۰۰،۰۰۰ خود سرمایه شرکت را از آن کسر کنیم کمپانی سود ۱،۶۶۶،۶۴۰ به صورت نت و خالص کرده است.
این فقط یک مثال بود با یک سری عدد و پیشبینی‌ برای این هدف که مدل تجارت و تولید در دنیا عوض شده،مثلا ۱۰۰ سال پیش در دنیا حسابداری جز کارهای خنده دار برای مرد‌ها به حساب میامد و همه باید از زور بازو پول در میاوردن در صورتیکه امروزه این شغل جز ۵ حرفه‌ اصلی‌ دنیا به حساب میاید که حتی در یک جزیره‌ اگر فقط یک بانک وجود داشته باشد ،حتما به حسابدار احتیاج دارد. و وقتی‌ تغییری در مدل کسب و کار به وجود میاید آنهایی که نمیتوانند درک کنند و یا حتی نمی‌خواهند درک کنند فقط از جهت به خطر افتادن منافع شخصی‌ و یا گروهی یا حتی شرکتی در جهت مخالفت و یا حتی مبارزه با موج نو در می‌آیند این واقعیت دنیا هست و چه آنها بخواهند و چه نخواهند دنیا به سمت موج‌های جدید در حال گسترش و پیشروی می‌باشد.

۳-جناب استاد بزرگ آقای وارن بافت یکی‌ از کسانی‌ هست که بیشترین سهام حق تقدم دنیا را در اختیار دارد.به میزان ۵ میلیارد سهام حق تقدم از شرکت گلدمن ساکس که از جمله بزرگترین شرکتهای حل حاضر در وال استریت هست.و ۳ میلیارد سهام حق تقدم از شرکت جنرال الکتریک و به تازگی ۷ میلیون سهام حق تقدم به‌میزان هر سهم ۴ دلار از بانک آمریکا پذیره نویسی کرده است،به عبارتی بانک آمریکا را از ورشکستگی کامل نجات داده است آن هم با فرمول سهام حق تقدم،
http://www.forbes.com/profile/warren-buffett/gallery/2


ایشان پایه گذار سود مرکب در سهام و بازار بورس هست،فرمولی که شاید از قدیم خیلی‌ از تجار و بازاری‌ها به شکل سنتی آن را انجام میدادند،یعنی‌ شما سود حاصل از هر معامله را دوباره برای معامله بعد به اصل سرمایه اضافه کنید،شما تصور کنید کمپانی از ۵۰۰% سود حاصله در هر ماه مثلا ۴۰۰% آن را به عنوان پرداخت دیویدنت و کمیسیون‌ها و گسترش بیزنس و هزینه‌های مشارکتی در تولید و استخراج و فرآوری و... کند و فقط ۱۰۰% آن را بخواهد به صورت مرکب،چیزی که از اصول بیزنس‌های سهام و بورس دنیا هست انجام دهد،طبیعتاً اگر مبلغ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ میلیون دلار برای این سرمایه در ماه فقط در نظر بگیریم،اگر بخواد ۱۰۰% به آن اضافه بشود باید به عدد ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ برسد یعنی‌ ۱۰۰% رشد یا ۲ برابر شدن،ولی‌ اینطور نیست.
طبق قانون سود مرکب،اگر سود کمپانی را در ماه فقط ۱۰۰% در نظر بگیریم یعنی‌ روزانه ۳.۳۳%،یعنی‌ در روز اول ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ میلیون دلار ۳۳۳،۰۰۰ دلار سود دهی‌ داشته،و در روز دوم مرکب شده است و حالا ۱۰،۳۳۳،۰۰۰ دلار ۳.۳۳% سود دهی‌ دارد که میشود:۳۴۴،۰۸۸،و این به همان شکل ادامه پیدا کند در روز آخر ماه بجای اینکه ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار ۱۰۰% رشد کرده باشد و به ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ میلیون دلار تبدیل شده باشد،بر اساس سود مرکب ۲۶،۶۵۷،۶۱۳ دلار شده است و این است جادوی سود مرکب در سهام که آقای وارن بافت آن را ابداع کرده است و ایشان بیشترین سهام حق تقدم دنیا را دارا میباشند.

این کشتی‌ به سمت جلو در حال حرکت هست با تمام تلاطم امواج ،وقتی‌ بر آن سواریم حتما مقصد تعیین میشود،آقای وارن بافت این مدل را برای اقتصاد آمریکا طراحی کرده است که از بحران بیرون آید،حال آنکه خیلی‌‌ها هم مخالف هستند و خوب شاید هم حق دارند ،به خاطر نبود اطلاعات و حتی می‌‌خواهند وال استریت را اشغال کنند،این کاملا طبیعی هست،زمان همه چیز را ثابت می‌کند،باید ببینیم سوار بر موج هستیم یا فقط نظاره گر‌ آن، در این زندگی‌ که فقط یک بار تجربه میشود و زمان ارزشمند‌ترین کالاها ‌ست،پس میتوانیم منتظر باشیم و میتوانیم حرکت کنیم،در هر صورت حق با شما هست،و خود دانید.

۴-طبق پیشبینی‌ و حسابرسی کمپانی،بین اواخر سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ شرکت سهام حق تقدم قابل انتقال خود را به صورت ارائه اولیه عمومی(IPO)معرفی‌ می‌کند .یعنی‌ سهام از حالت حق تقدم به صورت عمومی در میاید،خوب چه مزایایی برای سهام دران، دارد؛سهام حق تقدم دیویدنت ماهیانه دارد،ولی‌ سهام عمومی از این شرایط بر خوردار نیست،شما حق قطع اشتراک در سهام حق تقدم را دارید یعنی‌ میزان پولی‌ را که برای پذیره نویسی سهام در کمپانی سرمایه گذاری کرده اید را میتوانید بدون کم و کاست دریافت کنید.ولی‌ در سهام عمومی پول شما درگیر جریان خرید و فروش شده است و اگر پول اولی‌ که سهام را خریده‌اید را در سهام عمومی می‌خواهید، باید سهام خود را طبق شرایط بازار بفروشید،حالا یا سود کرده‌اید یا از میزان اولیه پول شما کاسته شده و ضرر کرده‌اید،در سهام عمومی پول شما درگیر جریان خرید و فروش قرار گرفته است ولی‌ در سهام حق تقدم پول شما پذیر نویسی شده و با این سرمایه در پروژ‌های کمپانی مشارکت صورت گرفته است،یعنی‌ هر وقت بخواهید طبق شرایط کمپانی میتوانید قطع اشتراک کنید و به میزان سرمایه اولی‌ خود دست یابید به احتساب دیویدنت ماهیانه که دریافت کرده اید.و همچنین سهام حق تقدم قابل انتقال هست و میتوانید بر طبق ضوابط به دیگری انتقال دهید .
خوب شاید بپرسید که این‌ها همه مزایای سهام حق تقدم هست و چرا کمپانی می‌خواهد خود را به صورت عمومی در بیاورد،خوب نکتهٔ اساسی‌ و هدف اصلی‌ کمپانی از راضی‌ نگاه داشتن سهام دارانش با دیویدنت ماهیانه و سایر کمیسیون‌های دیگر اتفاقا رسیدن به نقطه‌ای هست که سهام به صورت عمومی ارائه شود و حال چرا؟

شما فرض کنید اصلا سهام کمپانی را ۱.۵ دلار بابت هر سهم پذیره نویسی کرده اید و مثلا ۱۰،۰۰۰ سهام در اختیار دارید که بابت پذیر نویسی آن ۱۵،۰۰۰ دلار آمریکا به حساب کمپانی خودتان و بدون حضور هیچ واسطه (از جمله مزایای کمپانی عدم وجود هیچ گونه واسطه برای پرداخت و دریافت پول هست و همهٔ کارها بانکی‌ صورت می‌گیرد) پول پرداخت کرده‌اید و سهام را پذیر نویسی نموده اید.خوب حالا کمپانی اعلام کرده است که می‌خواهد وارد سهام عمومی بشود  مثلا با قیمت هر سهم ۳۱.۵ دلار(با کمی‌ تحقیق متوجه میشوید اکثر کمپانی‌های سهامی مربوط به فلزات گران بها مینیمم این قیمت را در سهام عمومی دارند) و طبق شرایط مندرج در اساسنامه ،شما ۲ راه برای ادامه با کمپانی دارید،یا با کمپانی سهام خود را وارد سهام عمومی کنید یا قطع اشتراک کنید.
اجازه بدهید بیشتر باز کنیم قضیه را تا این فرصت استثنایی برای سهام داران و حتی خود کمپانی،روشن تر شود.ما به احتساب ۱.۵ دلار برای هر سهم ۱۵،۰۰۰ پول برای کمپانی حوالی زده بودیم و ۱۰،۰۰۰ سهم پذیر نویسی کرده بودیم،حالا قیمت سهام برای ارائه عموی ۳۱.۵ دلار شده است چون کمپانی اعلام کرده می‌خواهد وارد سهام عمومی بشود،یعنی‌ قیمت سهام ۱۰،۰۰۰ تایی‌ ما که ۱۵،۰۰۰ دلار بابت آن پول داده بودیم الان با سهام ۳۱.۵ دلاری به قیمت ۳۱۵،۰۰۰ دلار رسیده است.و ما روز اول ۱۵،۰۰۰ دلار پول داده ایم،حالا ۲ راه داریم یا قطع اشتراک کنیم و پول اولیه را داشته باشیم،یا اینکه با کمپانی ادامه بدهیم یعنی‌ ۳۱۵،۰۰۰ دلار از سهام عموی جایی‌ که ارائه شده بگیریم یعنی‌ نه از کمپانی بلکه از خود بازار بورسی که سهام را ارائه کرده است،ولی‌ کمپانی یک قانون جالب دارد،ما اگر میخواهیم با کمپانی وارد سهام عمومی بشویم و این سود هنگفت را بکنیم باید ۵۰% این رشد را به کمپانی بدهیم و ۵۰% از این سود برای خودمان یعنی‌ ۱۵۰،۰۰۰ دلار به کمپانی بدهیم و ۱۵۰،۰۰۰ دلار از آن بازار بورس که سهام عمومی شرکت را ارائه کرده است دریافت کنیم.و این هدف اصلی‌ کمپانی برای بودن در سهام عمومی است و سود نهایی کمپانی و حتی خود سهام داران در آنجا رقم می‌خورد.

من که شوکه شده بودم از این همه اطلاعات، داشتم به دوستم نگاه می‌کردم و دیگه  چیزی نمینوشتم،که یهو به خودم اومدم و از من پرسید که اگر کار دیگری نداری من برم چون جلسه دارم ،من گفتم شاید خیلی‌ از این اطلاعات رو قبلا داشتم ولی‌ اینجوری دسته بندی شده در مورد خود شرکت و کار شرکت اطلاعات نگرفته بودم،الان ایمانم از ۱۰۰۰ رد شده و...حرفم رو قطع کرد و با لبخندی صبور گفت: این بیزبینس ما هست و یک فرصت،احساساتی‌ نشو،بشین تحلیل کن،و بعد تصمیم بگیر،کمی‌ صبر کن بعد حرف بزن یا کاری بکن یا حتی جواب به کسی‌ بده،چند لحظه مکس میتونه همه چیز رو عوض کنه،ما با قدرت این انقلاب را داریم پیش می‌بریم،ولی‌ قرار نیست همه توی زندگی‌ موفق بشن،و یا حتی تصمیم بگیرن کاری انجام بدن،در هر صورت من همهٔ اطلاعات رو بهت دادم،ولی‌ در آخر این تصمیم تو هست که چطور کار کنی‌ و یا حتی ادامه بدی در نهایت به قول ضرب‌المثل روسی میگه تا ریسک نکنی‌ کسی‌ برات جشن نمی‌گیره.داری در این زندگی‌ که یک بار فرصتش مثل هدیه به تو داده شده یک بار با همهٔ این اطلاعات که من دادم ریسک میکنی‌،ببین میتونی‌ یا نه،
من باید کم کم برم ولی‌ یادت باشه توی دنیا ۲ تا جزیره‌ هست، جزیره‌ آدمهای ترسو که ۹۵% هستن و ۵% پول دنیا رو دارند و برای امنیت و یک حقوق ماهیانه زنده اند و زندگی‌ رو فقط میگذرونند،و جزیره‌‌ای که ۵% از آدمهای دنیا اونجا زندگی‌ میکنند و برای آزادی زندگی‌ میکنند و ۹۵% پول دنیا رو دارن و نون ریسک کردن‌ها و شجاعت‌هاشون رو دارند میخورند،خودت میتونی‌ انتخاب کنی‌ کجا باشی‌،ما همه انسانیم و حق انتخاب با ما هست مگر اینکه خودمون افساری به دست کسی‌ بدیم،تصمیم بگیر یک بار برای همیشه...،به امید آزادی،...

اون روز ،خیلی‌ روز بزرگی‌ بود برای من،،برای اینکه بفهمم ، معنی واقعه‌ای آزادی از طریق اطلاعات کسب کردن و آن را منتقل کردن چیست و از همه مهم تر معنی‌ اصلی‌ واکسن چیست رو فهمیدم،فهمیدم که وقتی‌ یک ویروس و یا میکروبی وارد بدن می‌شه،اگر سیستم دفاعی بدن آماده باشه و در هسته کارش درست باشه،با این میکرب و یا ویروس ضعیف شده چطوری برخورد می‌کنه،که اگر در آینده یک بار دیگه بدن با این ویروس و یا میکرب مواجه شد ،فقط بهش بخنده،......
قضاوت با خودتون